گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
انوار العرفان
جلد هشتم
[سوره النساء ( 4): آیات 23 تا 28 ] ....



ص : 167
اشاره
حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهاتُکُمْ وَ بَناتُکُمْ وَ أَخَ واتُکُمْ وَ عَمَّاتُکُمْ وَ خالاتُکُمْ وَ بَناتُ الْأَخِ وَ بَناتُ الْأُخْتِ وَ أُمَّهاتُکُمُ اللاَّتِی أَرْضَ عْنَکُمْ وَ
أَخَواتُکُمْ مِنَ الرَّضاعَۀِ وَ أُمَّهاتُ نِسائِکُمْ وَ رَبائِبُکُمُ اللَّاتِی فِی حُجُورِکُمْ مِنْ نِسائِکُمُ اللَّاتِی دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَمْ تَکُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلا
جُناحَ عَلَیْکُمْ وَ حَلائِلُ أَبْنائِکُمُ الَّذِینَ مِنْ أَصْ لابِکُمْ وَ أَنْ تَجْمَعُوا بَیْنَ الْأُخْتَیْنِ إِلاَّ ما قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللَّهَ کانَ غَفُوراً رَحِیماً ( 23 ) وَ
الْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ إِلَّا ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ کِتابَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ أُحِلَّ لَکُمْ ما وَراءَ ذلِکُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوالِکُمْ مُحْصِنِینَ غَیْرَ مُسافِحِینَ فَمَا
اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَۀً وَ لا جُناحَ عَلَیْکُمْ فِیما تَراضَیْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِیضَۀِ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلِیماً حَکِیماً ( 24 ) وَ مَنْ لَمْ
یَسْتَطِعْ مِنْکُمْ طَوْلاً أَنْ یَنْکِ حَ الْمُحْ َ ص ناتِ الْمُؤْمِناتِ فَمِنْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ مِنْ فَتَیاتِکُمُ الْمُؤْمِناتِ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِیمانِکُمْ بَعْضُ کُمْ مِنْ
بَعْضٍ فَانْکِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَ آتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْ َ ص ناتٍ غَیْرَ مُسافِحاتٍ وَ لا مُتَّخِ ذاتِ أَخْدانٍ فَإِذا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَیْنَ
( بِفاحِشَ ۀٍ فَعَلَیْهِنَّ نِصْفُ ما عَلَی الْمُحْ َ ص ناتِ مِنَ الْعَذابِ ذلِکَ لِمَنْ خَشِیَ الْعَنَتَ مِنْکُمْ وَ أَنْ تَصْبِرُوا خَیْرٌ لَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ ( 25
یُرِیدُ اللَّهُ لِیُبَیِّنَ لَکُمْ وَ یَهْدِیَکُمْ سُنَنَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ یَتُوبَ عَلَیْکُمْ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ ( 26 ) وَ اللَّهُ یُرِیدُ أَنْ یَتُوبَ عَلَیْکُمْ وَ یُرِیدُ الَّذِینَ
( یَتَّبِعُونَ الشَّهَواتِ أَنْ تَمِیلُوا مَیْلًا عَظِیماً ( 27
( یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُخَفِّفَ عَنْکُمْ وَ خُلِقَ الْإِنْسانُ ضَعِیفاً ( 28
صفحه 97 از 275
أنوار العرفان فی تفسیر القرآن، ج 8، ص: 169
[سوره النساء ( 4): آیه 23 ] .... ص : 169
اشاره
حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهاتُکُمْ وَ بَناتُکُمْ وَ أَخَ واتُکُمْ وَ عَمَّاتُکُمْ وَ خالاتُکُمْ وَ بَناتُ الْأَخِ وَ بَناتُ الْأُخْتِ وَ أُمَّهاتُکُمُ اللاَّتِی أَرْضَ عْنَکُمْ وَ
أَخَواتُکُمْ مِنَ الرَّضاعَۀِ وَ أُمَّهاتُ نِسائِکُمْ وَ رَبائِبُکُمُ اللَّاتِی فِی حُجُورِکُمْ مِنْ نِسائِکُمُ اللَّاتِی دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَمْ تَکُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلا
( جُناحَ عَلَیْکُمْ وَ حَلائِلُ أَبْنائِکُمُ الَّذِینَ مِنْ أَصْلابِکُمْ وَ أَنْ تَجْمَعُوا بَیْنَ الْأُخْتَیْنِ إِلَّا ما قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللَّهَ کانَ غَفُوراً رَحِیماً ( 23
ترجمه و شرح .... ص : 169
در این آیه شریفه خداوند متعال به بیان زنانی که ازدواج با آنها ممنوع است میپردازد و از کوچکترین موضوعی صرف نظر ننموده
و مصالح بشر را کاملا تأمین نموده است. ص: 170
اما راجع به علت حرمت این نوع ازدواج در ضمن آیات قرآن چیزي ذکر نشده و هر چه هم گفته شود نظر شخصی و استنباط
خواهد بود لکن ما به این نکته یقین داریم که حکم الهی ناچار حکمتی دارد چه ما آن را بدانیم یا ندانیم و وقتی نصی قطعی براي
اطاعت در دست داریم نباید چشم به راه آن داشته باشیم که علت آن دانسته شود و ممکن است یک علت کلی داشته باشد و یا
براي هر حالت علت بخصوصی موجود باشد و نیز ممکن است در بعضی از این حالات علت مشترکی وجود داشته باشد به عنوان
مثال ممکن است گفته شود که ازدواج با خویشاوندان نزدیک با گذشت زمان سبب ناتوانی فرزندان میشود در صورتی که اگر
ازدواج با بیگانه صورت گیرد نسل امتیازات تازه پیدا میکند و استعداد جسمی و عقلی زیادتر میشود گر چه بعضی از نویسندگان
سعی کردند که این موضوع را ناشی از یک عادت و رسم کهن بدانند ولی واضح است که عمومیت یک قانون در میان تمام افراد
بشر در قرون و اعصار طولانی از فطري بودن آن حکایت میکند زیرا رسم و عادت نمیتواند عمومی و همیشگی باشد.
و نیز ممکن است گفته شود که در پارهایی از این طبقات حرام شده مانند مادران و دختران و خواهران و عمهها و خالهها و دختران
برادر و خواهر و مادران و خواهران شیري و مادران زنان و دختران زن بایستی علاقه دائمی و محبت و تربیت یا احترام باشد و چون
زناشوئی وارد میدان گردد و اختلاف و طلاق و جدائی به میان آید آن عواطفی که بایستی پیوسته و دائمی باشد خدشه پیدا خواهد
کرد.
و در مورد دختران زن و جمع کردن میان دو خواهر شاید بتوان گفت که حرمت براي آن است که احساسات فرزندي و خواهري
جریحهدار نشود زیرا مادریکه در اندیشه آن باشد که دخترش ممکن است در زندگی زناشوئی مزاحم او باشد و همین طور خواهر
عاطفه پاك خویش را در برابر دختر یا خواهري که شریک زندگی او میشود از دست داده و نتایج بدي از آن پیش آید اینک
میفرماید: ص: 171
بر شما حرام شده است نکاح مادرانتان و هر چه بالا رود از جد و جدات و دخترانتان چه دخترانی که از صلب خودتان باشد یا از
صلب و بطن فرزندانتان و خواهرانتان خواه پدر و مادري و خواه پدر یا مادري تنها- و عمههاتان و خالههاتان خواه نزدیک و خواه
دور مانند عمه پدر یا خاله مادر- و دختران برادر و دختران خواهرتان خواه ابوینی یا پدري یا مادري تنها- و مادرهائیکه شما را شیر
صفحه 98 از 275
دادهاند و خواهرهاي رضاعی شما یعنی دختران دایه و مادرهائیکه شما را شیر دادهاند و مادرهاي زنان شما خواه مدخوله باشند یا
فقط معقوده شما- و دختر زن شما که از شوهري غیر شما دارد و آن دختر در حجر شما و تحت تربیت شما است به شرط آنکه به
مادر آن دختر یعنی زن خودتان دخول کرده باشید و اگر به آنها دخول نکرده باشید به گرفتن آن دختر گناهی بر شما نیست و بر
همین نحو است اولاد اولاد آن دختر که حرام است- و حرام است بر شما زن پسرهایتان که از صلب شمایند نه پسر خوانده و
همچنین پسر پسر بر پدر و جد و هر چه بالا رود حرام است- و حرام است که بین دو خواهر را جمع کنید یعنی دو خواهر را در یک
زمان به زنی بگیرید مگر آنچه در گذشته اقدام کرده و در جاهلیت یا قبل از نزول این آیه تحریم به زنی گرفته باشید زیرا خداوند
آمرزنده و مهربان است.
(23)
أنوار العرفان فی تفسیر القرآن، ج 8، ص: 172
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 172
مادران و دختران و خواهران بر شما باشد حرام از هر نشان
عمهها و خالهها نیز این چنین هم نبات اخت و اخ بر اهل دین
ام و اخوالی که هست از راه شیر همچنین باشد به حرمت ناگزیر
مادر زنها و دخترهایشان شد محرم بر شما فاش و نهان
ور که زن مدخوله نبود باك نیست هیچ از آن دامان تقوي چاك نیست.
هم حرام است از پسرهاتان زنان آن پسرها که بود ز اصلابتان
جمع ما بین دو خواهر نیست کیش جز هر آنچه از شما بگذشته خویش
بر فعال ما سلف بر بندگان خود حق آمرزنده است و مهربان
(23)
شان نزول .... ص : 172
عطا گفته قسمت وَ حَلائِلُ أَبْنائِکُمُ الَّذِینَ مِنْ أَصْ لابِکُمْ از آیه مورد بحث موقعی نازل گردید که رسول خدا زوجه زید بن حارثه را
پس از کشته شدن زید در جنگ بزوجیت گرفت و مشرکین در این باره به گفتگو پرداخته بودند.
صاحب جامع البیان نیز آن را از ابن جریح نقل کرده و میگوید که ابن جریح گفته به عطا گفتم که این آیه براي چه کسی نازل
گشته گفت ما هم در گفتگو با عدهاي بودیم که این آیه در باره رسول خدا نازل شده موقعیکه زوجه زید بن حارثه را به ازدواج و
زوجیت خویش درآورده بود.
أنوار العرفان فی تفسیر القرآن، ج 8، ص: 173
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 173
صفحه 99 از 275
قوله تعالی وَ حَلائِلُ أَبْنائِکُمُ الَّذِینَ مِنْ أَصْلابِکُمْ.
صلب- بر وزن قفل یعنی سخت و محکم چنانکه میگویند: هو صلب فی دینه یعنی او در دینش محکم است و همچنین نهج البلاغه
یعنی بدان درخت بیابانی که آب کم میخورد شاخهاش محکمتر « الا و ان الشجرة البریۀ اصلب عودا » : در نامه 45 چنین میفرماید
است. و خداوند متعال هم در آیه 6 و 7 سوره طارق فرمودهاند:
خُلِقَ مِنْ ماءٍ دافِقٍ یَخْرُجُ مِنْ بَیْنِ الصُّلْبِ وَ التَّرائِبِ- صلب به مهرههاي پشت و مجاري نطفه مرد گفته میشود و علت این تسمیه به
قول راغب سخت بودن مهره پشت است و جمعش اصلاب است چنانکه در آیه مورد بحث گذشت.
و اما صلب به فتح اول به معنی دار زدن براي کشتن است چنانکه در آیه 71 سوره طه میفرماید:
وَ لَأُصَ لِّبَنَّکُمْ فِی جُ ذُوعِ النَّخْلِ یعنی حتما حتما شما را در تنههاي خرما آویزانتان میکنم- صلیب چوبه دار که محکوم را بدان بدار
زنند- و صلب و تصلیب هر دو متعدياند و ظاهرا از تفعیل مبالغه مراد است و اقرب الموارد تصلیب را لازم هم گفته است.
أنوار العرفان فی تفسیر القرآن، ج 8، ص: 174
[سوره النساء ( 4): آیه 24 ] .... ص : 174
اشاره
وَ الْمُحْ َ ص ناتُ مِنَ النِّساءِ إِلَّا ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ کِتابَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ أُحِلَّ لَکُمْ ما وَراءَ ذلِکُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوالِکُمْ مُحْصِ نِینَ غَیْرَ مُسافِحِینَ
( فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَۀً وَ لا جُناحَ عَلَیْکُمْ فِیما تَراضَیْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِیضَۀِ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلِیماً حَکِیماً ( 24
ترجمه و شرح .... ص : 174
خداوند متعال باز هم در این آیه مبارکه از زندگانی زناشوئی حمایت کرده و بیان میکند که ازدواج با زنان شوهردار که در حریم
قرار گرفتهاند حرام است و از این قاعده تنها زنان اسیر شده از کفار را در جنگ با مسلمانان استثنا میکند که در حقیقت این عمل
متقابلهاي است که کفار یا زنان اسیر شده مسلمانان چنین میکردند و زنان اسیر شده اگر چه شوهر هم داشتند رابطهشان با
شوهرشان بریده میشد و پس از پاك شدن رحم میتوانستند به همسري شوهران تازه درآیند و یا همچون یک کنیز با آنان رفتار
شود درست مانند زن غیر مسلمانی که با اسلام آوردن رابطهاش با شوهر سابقش در صورت ادامه کفر قطع میگردد أنوار العرفان
فی تفسیر القرآن، ج 8، ص: 175
و در ردیف زنان بیشوهر قرار میگیرد و جمله کتاب اللّه علیکم در این آیه شریفه براي تأکید حکم است تا در دلها جایگزین
گردد و به این ترتیب پیمانی باشد که خدا از مؤمنان بر اجراي آن میگیرد سپس میفرماید باقی زنان بر شما حلال است که با دادن
مال و فریضه در طلب آنان باشید ولی به شرط اینکه از راه زناشوئی باشد نه از راه زنا و چون بهره گرفتن مرد از زن تنها رهائی از
نیروي اضافی در نزد مرد است و رنج و مشقتی در پی ندارد در صورتی که در پی بهرهمندي زن از مرد پس از همخوابگی
دشواریهاي باردار شدن و زادن و شیر دادن موجود است لذا باید مرد در مقابل این تفاوت به اندازه توانائی خود مالی به زن بدهد تا
دو کفه میزان برابر گردد و مهر و نفقه و نظائر آن به همین منظور معین شده است و این چیزها حقی براي زن است که اداي آن
واجب است و عنوان تبرع و دلخواه ندارد منتهی پس از اداي واجب اگر زن و مرد تراضی کردند و چیزي از آن را کاستند یا بر آن
صفحه 100 از 275
افزودند عیبی ندارد زیرا این گذشت از طرفین پس از عمل واجب الهی یک نوع همکاري انسانی بشمار میرود و این قوانین به خیر
و سعادت افراد بشر است زیرا خدا از مصالح بندگان آگاه و در قانون گذاري خود حکیم است اینک میفرماید:
همچنین زنان شوهردار بر شما حرام است مگر آنکه دستهایتان مالک آن شده و به تصرف شما درآمده مانند زن شوهرداري که در
جنگ با کفار اسیر گشته و قسمت و بهره یکی از مسلمانان گردد و خریدن کنیزي که مالکش او را به غلام خود تزویج نموده باشد
و یا آن کنیز را به دیگري به بخشد که در هر دو صورت سبب فسخ نکاح ایشان میگردد و براي مالک آنها حلال و رواست که
پس از بسر رسیدن عده آنان با آنها جماع کرده و همبستر شود اینها احکامی است که خداوند بر شما مقرر داشته و زنان دیگر غیر
از اینها که بیان شد بر شما حلال میباشد که با اموال و دارائی خودتان تحصیل نمائید مشروط بر اینکه محصن باشید و مسافح أنوار
العرفان فی تفسیر القرآن، ج 8، ص: 176
نباشید یعنی از راه مشروع و ازدواج باشد نه از طریق زنا و سفاح و زنانی که متعه میکنید و بهره زوجیت از آنها میگیرید بر شما
واجب است که مهر آنها را بپردازید و بعد از این فریضه گناهی براي شما نیست در آنچه بعد از تعیین مهر با یکدیگر توافق کرده
باشید یعنی به زیاد کردن یا کم کردن مهر و مدت و غیر اینها که مخالف شرع نباشد و این هم بدانید که خداوند به مصالح امور
بندگان خود دانا است و آنچه را که دستور میدهد به مقتضاي حکمت و صلاح خلق است پس گرفتن زنان شوهردار حرام است
مگر مواردي که بیان شد- احکام الهی مندرج در قرآن همیشگی و تغییر ناپذیرند- دادن مهریه زنان واجب است و در صورت
تراضی طرفین در کم و زیاد کردن مهریه مجازند بنابر این مهر یک نوع بدهکاري است که با رضایت هر دو طرف قابل تغییر است.
(24)
أنوار العرفان فی تفسیر القرآن، ج 8، ص: 177
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 177
و آنچه آنها محصناتند از نسا بر شما باشد حرام و ناروا
محصنات اعنی که صاحب شوهرند دور و حاضر وز نکاح دیگرند
جز زنانی که بر ایشان مالکید گر براه امن و ایمان سالکید
یعنی آزادند نی در عقد غیر میتوان شد مالک آنها را بخیر
بر شما شد فرض از رب الانام این مراعات از حلال و از حرام
خود حلال است ار که جوئید از زنان غیر آنهائی که آمد در بیان
خرج مال خود کنید اندر حلال دور باشید از زنان بد فعال
بهره چون بردید بدهید اجرشان آنچه باشد بیزیان و زجرشان
بر شما نبود گناهی بیگمان گر شوید از یکدگر راضی بر آن
بعد از آنکه فرض شد یعنی صداق و آنچه باشد شرط تزویج از تفاق
حق در افعال است دانا و حکیم نظم را بنهاد بنیادي قویم
(24)
أنوار العرفان فی تفسیر القرآن، ج 8، ص: 178
صفحه 101 از 275
شان نزول .... ص : 178
1) قتاده از صالح ابو خلیل از ابو علقمه هاشمی از ابو سعید خدري خبري نقل کرده و میگوید: پیغمبر اکرم روز جنگ حنین )
لشگري به اوطاس کسیل فرمود لشکریان با دشمن برخورد کردند و بین آنان جدال درگرفت مسلمانان بر آنان چیره شدند و
بردگانی از ایشان اسیر کردند که بین اسیران عدهاي هم زن بودند مسلمانان از اینکه با آنان ازدواج کنند پرهیز میکردند زیرا آنها
شوهر داشتند و لو اینکه شوهرانشان مشرك بودند سپس خداوند متعال این آیه فرو فرستاد:
وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ إِلَّا ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ ....
سیوطی نیز این شأن نزول را بطور خلاصه ذکر نمودهاند ولی عدهاي این خبر را ضعیف شمرده و گفتهاند که اسراي اوطاس بت
پرست بودند سپس مسلمان شدند.
2) محمد بن یعقوب کلینی بعد از چند واسطه از سهل بن زیاد و نیز علی بن ابراهیم بعد از سه واسطه از ابو بصیر روایت کردهاند )
که وي گفته از امام محمد باقر علیه السلام در باره متعه سؤال شد فرمود: آیه فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَۀً در باره
آن نازل شده است.
و همچنین کلینی از علی بن ابراهیم و او بعد از سه واسطه از امام جعفر صادق علیه السلام نقل کرده که این آیه در باره متعه نازل
گردیده است و عبد اللّه بن عمیر نیز این سبب نزول را از امام محمد باقر علیه السلام نقل کرده که آن حضرت فرمودند: این آیه
راجع به متعه زنان نازل گشته است لذا تا روز قیامت متعه حلال خواهد بود سپس عبد اللّه به امام عرض میکند یا ابا جعفر شما
چنین ص: 179
میفرمائید در صورتی که عمر بن خطاب آن را حرام کرده و من به خدا پناه میبرم از عملی که شما آن را حلال میدانید در
حالیکه عمر بن خطاب آن را حرام نموده است امام فرمود تو بر قول صاحب خودت باش ولی من بر قول رسول خدا خواهم بود.
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 179
قوله تعالی وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ.
حصن- یعنی قلعه، دژ و جمعش حصون است چنانکه در آیه 2 سوره حشر میفرماید:
وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ مانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّهِ یعنی پنداشتند که قلعههاي آنها ایشان را از تقدیر الهی باز میدارد.
و از این ماده است:
محصن- یعنی مرد عفیف و زندار چنانکه در آیه مورد بحث گذشت.
محصنۀ- یعنی زن شوهردار و عفیف چنانکه در آیه 5 سوره مائده میفرماید:
وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ.
یعنی زنان پرهیزکار از مسلمانان و زنان پرهیزکار از آنها که پیش از شما به آنها کتاب آسمانی داده شد یعنی یهود و نصاري بر شما
حلالند البته به مقتضاي این آیه گرفتن زن از اهل کتاب جایز است در مذهب اهل کتاب به متعه کردن أنوار العرفان فی تفسیر
القرآن، ج 8، ص: 180
و در مذهب اهل سنت به نکاح دائم زیرا آنها متعه را مشروع نمیدانند.
احصان- یعنی حفظ کردن و نگاه داشتن چنانکه در آیه 12 سوره انبیاء میفرماید:
صفحه 102 از 275
لِتُحْصِنَکُمْ مِنْ بَأْسِکُمْ و همچنین در آیه 91 همین سوره میفرماید:
وَ الَّتِی أَحْصَنَتْ فَرْجَها تحصن- یعنی با عفت ماندن و امتناع از زنا چنانکه در آیه 33 سوره نور میفرماید:
وَ لا تُکْرِهُوا فَتَیاتِکُمْ عَلَی الْبِغاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّناً یعنی کنیزان خویش را به زنا وادار نکنید وقتی خود آنها میخواهند عفیف و
محفوظ باشند.
(25)
أنوار العرفان فی تفسیر القرآن، ج 8، ص: 181
[سوره النساء ( 4): آیه 25 ] .... ص : 181
اشاره
وَ مَنْ لَمْ یَسْتَطِعْ مِنْکُمْ طَوْلًا أَنْ یَنْکِحَ الْمُحْصَناتِ الْمُؤْمِناتِ فَمِنْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ مِنْ فَتَیاتِکُمُ الْمُؤْمِناتِ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِیمانِکُمْ بَعْضُکُمْ
مِنْ بَعْضٍ فَانْکِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَ آتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْ َ ص ناتٍ غَیْرَ مُسافِحاتٍ وَ لا مُتَّخِ ذاتِ أَخْدانٍ فَإِذا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَیْنَ
( بِفاحِشَۀٍ فَعَلَیْهِنَّ نِصْفُ ما عَلَی الْمُحْصَناتِ مِنَ الْعَذابِ ذلِکَ لِمَنْ خَشِیَ الْعَنَتَ مِنْکُمْ وَ أَنْ تَصْبِرُوا خَیْرٌ لَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ ( 25
ترجمه و شرح .... ص : 181
خداوند متعال در این آیه مبارکه شرایط ازدواج با کنیزان را بیان فرموده و توضیح میدهد که هر که بسببی نتواند با زنان آزاد مؤمن
ازدواج کند میتواند کنیزان با ایمان را به همسري خویش برگزیند که مهر و سایر مخارج آنان سبکتر أنوار العرفان فی تفسیر
القرآن، ج 8، ص: 182
است و جالب توجه این است که خداوند در مقابل جنبه انسانی کنیزان را نیز از نظر دور نکرده تا کسی چنان نیندیشد که انسانیت
آنان فرو ریخته و تنزل کرده است لذا آنان را به نام فتیاتکم (یعنی دخترانتان) خوانده است سپس جملهاي میآید که یگانگی اصل
آدمی را در بنده و آزاد نشان میدهد و آن جمله بعضکم من بعض است یعنی همه شما از یک پدر و مادر بوجود آمدهاید لذا نباید
از ازدواج با کنیزان کراهت داشته باشید زیرا ارزش معنوي انسانها بسته به تقوي و پرهیزکاري است آنگاه خواجگان این کنیزان را
به نام اهل ایشان میخواند که باید براي زناشوئی از ایشان پروانه گرفته و بدون اجازه آنان ازدواج را باطل میخواند آنگاه یادآور
میشود که بهرهمندي از چنین زنان باید از پارسائی باشد نه از طریق سفاح که زن هر ساعت در دامن یکی باشد و نه از راه حذانۀ
که زن یار نامشروعی داشته باشد بلکه باید نکاح بطریق صورت و این همه براي آن است که پایگاه کنیز بالا رود و به مرتبه انسانی
خود برسد اما چون پاي لغزش در میان میآید و زن غیر آزاد گرفتار زنا میشود اسلام حساب آن را دارد چنین زنی بر نگهداري
عرض خود ناتوانتر است و بندگی چون احساس بشرافت و آبروي آدمی را کم میکند سبب آن میشود که کنیز نتواند جلوي
نفس خویش را مانند زن آزاد بگیرد و از طرف دیگر اختلاف حالت اجتماعی و اقتصادي میان زن آزاد و کنیز سبب آن میشود که
کنیز در برابر عرض خویش بی بند و بارتر باشد و به همه این دلایل است که اسلام حد زنا را در این زنان نصف حد در زنان آزاد
یعنی پنجاه ضربه تازیانه قرار داده است سپس میفرماید:
این ازدواج با کنیزان براي کسانی است که از نظر غریزه جنسی شدیدا در فشار قرار گرفته باشند و با زنان آزاد هم قادر نباشند
صفحه 103 از 275
ازدواج نمایند و براي غیر آنها مجاز نیست ولی باید توجه داشت که آنچه در مورد کنیزان در غیر مورد ضرورت ممنوع است
ازدواج با آنهاست نه آمیزش جنسی از راه مالکیت در ص: 183
پایان آیه میفرماید:
هر کس بتواند صبر کند و بر نفس خود چیره شود براي او از ازدواج با کنیزان بهتر است و این امر بخاطر آن نیست که همسري با
کنیزان خود بخود زشت است بلکه از آن جهت است که مردم عادت داشتند به فرزندانی که از کنیز میآید با نظري پستتر از
فرزندان زنان آزاد نگاه بکنند و از طرف دیگر واقعیت آن روز چنان بود که زنان غیر آزاد نظر به اوضاع و احوال زندگی بر
جلوگیري از سقوط در راه فحشاء ناتوانتر از زنان آزاد بودند البته این موضوع منافات با آن ندارد که برخی از کنیزان وضع
استثنائی خاصی از نظر اخلاقی و تربیتی داشته باشند زیرا آنچه که در بالا به آن اشاره شد مربوط به وضعیت اکثریت آنها بوده است
نه همه آنها اینک میفرماید:
آنانکه توانائی ازدواج با زنان عفیفه آزاد با ایمان را ندارد یعنی به اندازه مهر و نفقه آنها تمکن نداشته باشند میتوانند کنیزان با
ایمانی را که دستهایتان مالک آن شده و به تصرفتان درآمده ازدواج کنند زیرا مهریه و خرج نگاهداري آنها عادة کمتر است و
استنکاف از نکاح کنیزان نکنید و به ایمان ظاهري آن کنیزان اکتفا کنید و ایمان باطنیشان را به خدا واگذارید که خدا به ایمان و
گرویدن باطن و پنهانی شما آزادگان و کنیزان داناتر است و چه بسا کنیز مؤمنهاي که از هزاران زن آزاد ایمانش قويتر است و
همگی اعضاي یک پیکرید یعنی همه فرزند آدم أبو البشر و از یک اصل و ریشه میباشید کسی را بر دیگري در اصل و نسب فضل
و برتري نیست بلکه فضل و برتري تنها به ایمان است پس آن کنیزان را به اجازه صاحبان آنان ازدواج نمائید و مزد و مهر آنها را
بطور معروف یعنی بطوریکه در عرف معمول است و مطابق با شرع میباشد به مالک و صاحب آنان بپردازید یا بقولی مهر آنها را
به خودشان بدهید مشروط بر اینکه عفیفه و پاکدامن باشند نه آشکارا مرتکب زنا گردند و نه دوست پنهانی داشته باشند و چون زن
شما ص: 184
شدند و بحصن شما درآمدند اگر زنائی از آنها به ظهور برسد نصف حدي که به زنهاي آزاد مقرر است در باره آنها مجري دارید
و این تزویج با کنیزان مؤمنه براي کسی است که از نظر غریزه جنسی شدیدا در زحمت باشد که اگر با کنیزان تزویج نکند نتواند
نفس شهوانی خود را مهار نماید در خاتمه میفرماید: اگر شکیبائی پیشه کنید و خودداري نمائید و این کار را نکنید براي شما بهتر
است و خداوند نسبت به آنچه در گذشته در اثر بیاطلاعی انجام دادهاید آمرزنده و مهربان است.
(25)
أنوار العرفان فی تفسیر القرآن، ج 8، ص: 185
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 185
وانکه نبود مستطیع از روي مال بر نکاهی کوست نیکوتر بحال
پس بوسع خود که دارید آن بدست از زنان گیرید بر میلی که هست
زان کنیزان که بودند از مؤمنات نفقه کم خواهند و کسوت در حیات
حق به ایمان شما داناتر است بعضی از بعضی اگر بالاتر است
نزد حق نیکوست ایمان و ادب نی که مال و زینت نام و نسب
این نسبها نزد حق ناید به چیز کیست تا او از ره ایمان عزیز
صفحه 104 از 275
پس درآیید از طریق سهلشان در نکاح خود به اذن اهلشان
اجرشان را هم به نیکوئی دهید پارسایند ار که نی شوم و پلید
هم نگیرند از نهانی دوستان عرض خود دارید محفوظ از زیان
ور که آیند آن کنیزان بر زنا نصف حد حر بر او باشد روا
این نکاح از بهر آن باشد که تا کس نیفتد بر فساد و بر زنا
و ز شکیبائی کنید آن بهتر است مر شما را زان نکاهی کابتر است
حق بخلقان جمله آمرزنده است هم رءوف و مهربان بر بنده است
(25)
أنوار العرفان فی تفسیر القرآن، ج 8، ص: 186
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 186
قوله تعالی لِمَنْ خَشِیَ الْعَنَتَ.
عنت- یعنی مشقت و در کار سخت و مشکل افتادن مجمع نیز این معنا را پذیرفته است چنانکه گفته میشود:
عنت الرجل یعنت عنتا.
یعنی بر وي مشقت و رنج وارد شد چنانکه در آیه 118 سوره آل عمران میفرماید:
لا تَتَّخِذُوا بِطانَۀً مِنْ دُونِکُمْ لا یَأْلُونَکُمْ خَبالًا وَدُّوا ما عَنِتُّمْ.
یعنی از غیر مؤمنین همراز مگیرید در افساد شما کوتاهی نمیکنند و مشقت شما را دوست دارند.
و از این ماده است:
اعنات- یعنی بمشقت انداختن چنانکه در آیه 220 سوره بقره میفرماید:
وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَأَعْنَتَکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ.
یعنی اگر خدا میخواست شما را در باره یتیمان به زحمت میانداخت.
عنت- یعنی برنج و مشقت افتاد چنانکه در آیه 7 سوره حجرات میفرماید:
لَوْ یُطِیعُکُمْ فِی کَثِیرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ.
یعنی اگر پیامبر در بسیار از امور از شما پیروي نماید به مشقت میافتید.
أنوار العرفان فی تفسیر القرآن، ج 8، ص: 187
[سوره النساء ( 4): آیه 26 ] .... ص : 187
اشاره
( یُرِیدُ اللَّهُ لِیُبَیِّنَ لَکُمْ وَ یَهْدِیَکُمْ سُنَنَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ یَتُوبَ عَلَیْکُمْ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ ( 26
صفحه 105 از 275
ترجمه و شرح .... ص : 187
خداوند متعال پس از بیان احکام متعلقه بنکاح و حلال و حرام آن گویا سائلی میپرسد که چه حکمتی در این است آیا مقصود از
این احکام تسهیل و تخفیف است یا تشدید و سختگیري لذا در ضمن این آیه و آیات بعد بیان میکند که خدا میخواهد
بدینوسیله مصالح و منافع شما را روشن نموده و بحقایق امور شما را رهبري کند و شما را آماده میسازد که اگر خطائی کرده یا
میکنید باز گردید و به توبه متوسل شوید و چیز تازه و بدعتی نیست بلکه اقوام پاك گذشته نیز اینگونه سنتها را داشتهاند منتهی
نواقصی که دیانتهاي آسمانی در باره رابطه نژادي و زناشوئی در برداشته این اسلام آنها را هم رفع نموده و تکمیل کرده است اینک
میفرماید:
خدا میخواهد با این دستورها راههاي خوشبختی و سعادت را براي شما واضح و روشن نماید و شما را به آنچه مقتضی مصلحت
دین و دنیاي شماست ارشاد فرماید و طرقی را که پیشینیان شما از انبیاء و صالحین در امور دین و دنیاشان پیمودهاند به شما ارائه کند
به علاوه خدا میخواهد شما را به بخشد البته در ص: 188
صورتی که شما از آن راههاي انحرافی که در دوران جاهلیت و پیش از اسلام داشتید برگردید و این را هم بدانید که خداوند به هر
قصد و نیتی دانا و در هر عمل و قانونی که براي بندگانش تشریع میکند حکیم و درستکار است خلاصه احکام الهی و حلال و
حرام آن همه براي صلاح و فلاح افراد بشر مقرر گردیده و بیان روشهاي پیشینیان نیز براي عبرت و هدایت آیندگان میباشد.
(26)
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 188
خواهد او روشن نماید راه راست بر شما آنسان که از هادي سزاست
راه آنان کز شما بودند پیش توبه بپذیرد بود جرم ار که بیش
اوست دانا بر امور مرد و زن راست کردار اندر افعال و سنن
(26)
أنوار العرفان فی تفسیر القرآن، ج 8، ص: 189
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 189
قوله تعالی وَ یَهْدِیَکُمْ سُنَنَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ.
سنۀ- یعنی طریقه و روش چنانکه در آیه 38 سوره انفال میفرماید:
وَ إِنْ یَعُودُوا فَقَدْ مَضَتْ سُنَّتُ الْأَوَّلِینَ.
یعنی اگر به عداوت اسلام و رسول خدا برگردند طریقه گذشتگان یعنی طریقه و رویه خدا در باره کفار دیگر که هلاکشان کرد
گذشته و روشن کرده است.
به نظر طبرسی سنت و طریقه و سیره نظیر هماند. و جمعش سنن است.
چنانکه در آیه 137 سوره آل عمران میفرماید:
صفحه 106 از 275
قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِکُمْ سُنَنٌ فَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ.
و از این ماده است:
مسنون- یعنی متغیر، ریخته شده چنانکه در آیه 26 سوره حجر میفرماید:
وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ.
سنۀ النبی یعنی سیره و روش و خط مشی پیامبر.
أنوار العرفان فی تفسیر القرآن، ج 8، ص: 190
[سوره النساء ( 4): آیه 27 ] .... ص : 190
اشاره
( وَ اللَّهُ یُرِیدُ أَنْ یَتُوبَ عَلَیْکُمْ وَ یُرِیدُ الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الشَّهَواتِ أَنْ تَمِیلُوا مَیْلًا عَظِیماً ( 27
ترجمه و شرح .... ص : 190
خداوند متعال مجددا در این آیه مبارکه تأکید میکند که خدا به وسیله تشریع محرمات نسبی و سببی و برنامه انتظام نسل بشري
میخواهد نعمتها و برکاتی که بر اثر آلودگی به شهوات از شما گرفته شده به شما بازگردد ولی بیگانگان که از نیروي جنسی
خدا داده جز هوسرانی نظري ندارد به این نکات فطرت توجه ننموده و با محارم و بستگان خود ازدواج میکنند در نتیجه زندگی
آنان بر محور بیبند و باري و ارضاء تمایلات جنسی دور میزند میخواهند شما بطور کلی از طریق سعادت منحرف شوید و
همانند آنها از سر تا پا آلوده انواع گناهان گردید اینک میفرماید:
اراده خدا بر این است که شما به سوي او برگردید و به درگاه او توبه و انابه نمائید تا شما را به بخشد و از آلودگی پاك نماید لکن
آنانکه به دنبال شهوات و خواهشهاي نفسانی خود میروند میل زیادي دارند که شما هم بطرف آنها مایل شوید و از جاده حق و
عدل منحرف گردید.
از این آیه استفاده میشود خداوند متعال همیشه نجات و رستگاري بشر را میخواهد ولی شیطان صفتان بخاطر مقاصد پلید خود
میخواهند مردم را از حقیقت اسلام منحرف نموده و آنها را به انجام خلاف دستور اسلام وادار نمایند.
(27)
أنوار العرفان فی تفسیر القرآن، ج 8، ص: 191
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 191
حق تعالی خواهد از بهر شما تا که سویش باز گردید از ولا
یا که چیزي را که آن باشد سبب سوي توبه خواست بهر بنده رب
و آنکه باشد تابع میل خلاف خواهد از ره مر که یابید انحراف
صفحه 107 از 275
بر زنا آلوده گردد دینتان هم بود بر قبح و فحشاء میلتان
(27)
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 191
قوله تعالی أَنْ تَمِیلُوا مَیْلًا.
میل- به فتح میم و سکون یاء یعنی از راه میانه به یکی از دو سمت گرائیدن و متوجه شدن، منحرف شدن، خمیدن کج شدن، خم
شدن، گرایش به چیزي دلبستگی داشتن چنانکه گفته میشود:
مال عن الطریق یعنی از راه بسوي چپ و راست کج شد- مال عن الحق یعنی از حق برگشت و از باطل پیروي کرد- چنانکه در آیه
129 سوره نساء میفرماید:
وَ لَنْ تَسْتَطِیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْ تُمْ فَلا تَمِیلُوا کُلَّ الْمَیْلِ فَتَذَرُوها کَالْمُعَلَّقَۀِ. ص:
192
یعنی هرگز نخواهید توانست اینکه میان زنان به عدالت رفتار کنید هر چند بدان حریص باشید پس از زنی که دوست ندارید به
آنکه دوست میدارید به تمام عدول نکنید که در نتیجه وي را بلا تکلیف گذارید.
و از این ماده است:
مال- یمیل- یعنی از وسط به یک جانب برگشت کج شد- خمیده، تاخت مال الیه یعنی به سوي او میل کرد و او را دوست داشت
چنانکه در آیه 102 سوره نساء میفرماید:
فَیَمِیلُونَ عَلَیْکُمْ مَیْلَۀً واحِدَةً یعنی پس بتازند بر شما یک تاختنی.
أنوار العرفان فی تفسیر القرآن، ج 8، ص: 193
[سوره النساء ( 4): آیه 28 ] .... ص : 193
اشاره
( یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُخَفِّفَ عَنْکُمْ وَ خُلِقَ الْإِنْسانُ ضَعِیفاً ( 28
ترجمه و شرح .... ص : 193
خداوند متعال در این آیه مبارکه به مقام امتنان به جامعه اسلام در آمده و بیان میکند که غرض از بیان محرمات نکاح خویشان این
است که شالوده جسمانی و روانی افراد مسلمان با طهارت مولد و پاکیزگی نسل پیریزي شود و همچنین در برابر طوفان غرائز
گوناگون که از هر سو به انسان حملهور میشود طرق مشروعی بوي ارائه گردد زیرا خداوند از ناتوانی انسان در مقابل محرکات
شدید فطري آگاه است و به همین جهت چنان مقرر میدارد که رفع این شهوات بصورت پاکیزه و مطمئن صورت بگیرد از این رو
نکاح متعه را تجویز نموده و ازدواج با کنیزان را تنفیذ فرمودند تا طبقات مردم به سهولت بتوانند از این نیرو با وسائل مشروع استفاده
صفحه 108 از 275
ببرند اینک میفرماید:
خدا میخواهد با تشریع احکام مربوط به ازدواج کار را بر شما سبک گرداند زیرا انسان در مقاومت با شهوات و ایستادن در برابر
خود آرائی زنان ضعیف و ناتوان است و تکلیف سخت و دشوار را نمیتواند انجام دهد لذا احکام الهی در نهایت سهولت و مطابق
حکمت و صلاح بشر است و باید به آنها عمل کرد و همچنین باید ضعف نفس را با نیروي ایمان تقویت نموده و از امر به معروف و
نهی از منکر غافل نباشد.
(28)
أنوار العرفان فی تفسیر القرآن، ج 8، ص: 194
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 194
خواست بار جرمتان را حق حفیف زان که دید انسان بود خرد و ضعیف
آفریده گشته است انسان ز خاك خاك هم باشد ضعیف و دردناك
(28)
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 194
قوله تعالی خُلِقَ الْإِنْسانُ ضَعِیفاً.
انس بکسر اول یعنی بشر، آدمیزاد و در قرآن همیشه با جن استعمال شده است.
چنانکه در آیه 56 سوره ذاریات میفرماید:
وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ. و واحد آن انسی است چنانکه در آیه 26 سوره مریم میفرماید:
فَلَنْ أُکَلِّمَ الْیَوْمَ إِنْسِیا و جمعش اناس و اناسی است چنانکه در آیه 60 بقره و 49 فرقان میفرماید:
قَدْ عَلِمَ کُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ- وَ أَناسِیَّ کَثِیراً- کلمه انس 18 بار و اناس 5 بار و انس و اناسی یک بار در قرآن بکار برده شده است و
، کلمه انس هفت بار قبل از جن و یازده بار بعد از جن آمده است علی هذا نمیتوان گفت چون أنوار العرفان فی تفسیر القرآن، ج 8
ص: 195
جن پیش از انس بوجود آمده لذا پیش از آن ذکر میشود زیرا در این صورت در همه جا پیش از انس بیاید بلکه قبل و بعد ذکر
شدن آنها روي تقریبهاي بخصوصی است که با تدبر در آیات روشن میشود و اما کلمه انسان 65 بار در ضمن آیات قرآن بکار
برده شده است و تنها جسد ظاهري و صورت ظاهري مراد نیست چنانکه در بشر مراد است بلکه باطن و نهاد و استعداد و انسانیت و
عواطف او در نظر است.
چنانکه در آیه 34 سوره ابراهیم و 11 سوره اسراء میفرماید:
إِنَّ الْإِنْسانَ لَظَلُومٌ کَفَّارٌ- وَ کانَ الْإِنْسانُ عَجُولًا.
أنوار العرفان فی تفسیر القرآن، ج 8، ص: 196
توضیحات .... ص : 196
صفحه 109 از 275
1) قوله تعالی حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهاتُکُمْ. )
مراد از امهات مادر بدون واسطه و مادر پدر و مادر مادر هر چه بالا رود است که نکاح با آنها حرام است لذا تمام سادات و ذراري
حضرت فاطمه زهرا علیها سلام به آن بزرگوار محرم هستند چه از طرف آباء و چه از طرف امهات و این آیه بضمیمه آیه قبل
مشتمل بر چهارده طایفه نسبی و سببی میباشد اما نسبی:
1) امهات ( 2) بنات که شامل بنات بلاواسطه و بنات ابناء و بنات بنات و هر چه پائین رود میباشد لذا تمام زنهاي عالم بنات )
حضرت آدم و تمام مردان اولاد حوي هستند.
3) اخوات چه برادر ابوینی و چه ابی تنها و چه امی تنها. )
4) عمات چه عم بلا واسطه یا عمه پدر یا عمه مادر هر چه بالا رود عمه جد و جده پدري و جد و جده مادري و هکذا. )
5) خالات چه خاله بلا واسطه و چه خاله پدر و خاله مادر و خاله جد و جده پدري و خاله جد و جده مادري و هکذا هر چه بالا )
رود.
6) بنات الاخ چه دختران برادر یا دختر پسر برادر یا دختر دختر برادر هر چه رود. )
7) بنات الاخت چه دختر خواهر و چه دختر پسر خواهر و چه دختر دختر خواهر هر چه رود. )
و اما سببی: ص: 197
1) در آیه قبل وَ لا تَنْکِحُوا ما نَکَحَ آباؤُکُمْ چه دخول شده باشد یا مجرد عقد باشد. )
2) وَ أُمَّهاتُکُمُ اللَّاتِی أَرْضَعْنَکُمْ چه مادر رضاعی و چه مادر پدر رضائی و چه مادر مادر رضاعی هر چه بالا رود و به فرمایش رسول )
خدا:
یحرم من الرضا ما یحرم من النسب.
3) وَ أَخَواتُکُمْ مِنَ الرَّضاعَۀِ موضوع خواهر رضاعی مورد اختلاف است باید بمتون فقهی مراجعه شود. )
4) امهات نسائکم یعنی مادر زن و مادر پدر زن و مادر مادر زن هر چه بالا رود. )
5) وَ رَبائِبُکُمُ اللَّاتِی فِی حُجُورِکُمْ یعنی دختر زن از شوهر دیگر و دختر دختر زن و دختر پسر زن هر چه پائین رود و اختلافی بین )
علماء نیست که در حجر مرد بودن شرط حرمت نیست و اینکه در آیه شریفه ذکر شده بخاطر این است که غالبا اینطور هست که
دختر زنها در حجر شوهران مادر تربیت میشوند و این حکم مقتضی حرام بودن دختر زن است هر چند از شوهر دیگر باشد و
همچنین حرام است دختر پسر زن و دختر دختر زن هر چند نزدیک یا دور باشند چون اسم ربیعه بر آنها هم اطلاق میشود و در
آنها شرط حرمت را خداوند متعال دخول قرار داده و اگر مادر او مدخوله نباشد گرفتن آن دختر حرام نیست.
6) وَ حَلائِلُ أَبْنائِکُمُ چه به عقد دائمی یا انقطاعی یا به ملک یمین چه پسر نسبی باشد یا پسر رضاعی. )
7) وَ أَنْ تَجْمَعُوا بَیْنَ الْأُخْتَیْنِ جمع کردن بین دو خواهر و حرام بودن آن شامل عقد دو خواهر آزاد و کنیز هر دو میشود و اگر با )
کنیزي وطی کرد کنیز دیگر که خواهر اوست تا اولی در ملک اوست بر آن مرد حرام است البته این نظر أنوار العرفان فی تفسیر
القرآن، ج 8، ص: 198
اکثر مفسرین و فقهاء است.
ضمنا در آیه مورد بحث که میفرماید: حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهاتُکُمْ محذوفی وجود دارد زیرا تحریم به اعیان تعلق نمیگیرد بلکه با فعال
مکلفین تعلق میگیرد و تقدیرش چنین است: حرم علیکم نکاح امهاتکم که مضاف حذف شده و مضاف الیه به دلالت مفهوم کلام
جاي آن را گرفته است.
2) قوله تعالی وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ إِلَّا ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ. )
صفحه 110 از 275
خداوند متعال نکاح زن اسیر شده از کفار را براي مسلمانان بعد از برائت و طاهر بودن رحمش از شوهر اولش حلال فرموده است به
شرط اینکه بین آن زن و شوهر کافرش اختلاف مکان باشد و اگر آن زن و شوهر هر دو با هم اسیر شوند براي غیر شوهرش حلال
نخواهد بود. ممکن است سائلی بپرسد: با اینکه رقیت و بنده ساختن شخص آزاد عمل عار و ننگی است چگونه اسلام این معامله را
مباح نموده است جواب گفته میشود: درست است نفس عمل عار و ننگ است و اسلام هم نه آن را واجب کرده و نه حرام نموده
است بلکه یک آیهاي هم در قرآن نیامده که بنده ساختن را امر کرده باشد بلکه خداوند پیشواي مسلمین را آزاد گذاشته است که
آنچه را شایسته و موافق با مصلحت دولت اسلامی است راجع به اسیران عمل کند و در این حکم مخصوصا نظر قرآن به مصلحت
زن اسیر است زیرا غالبا ممکن است شوهرش در جنگ کشته شده باشد یا بین او و شوهرش جدائی افتاده باشد که هرگز نتواند به
نزد او برگردد و در این صورت به جاي اینکه کانون فسادي درست گردد یا باري بر جامعه باشد کفیل و شوهري براي وي مقرر
فرموده است که موجبات معیشت و زندگی او را کفایت کند و او را به حال خود رها نکند بلکه به آن مرد امر به عدالت و مهربانی
با او فرموده و مرد را ترغیب و تحریص به آزاد کردن او نموده است و در بسیاري از کفارات آزاد کردن بنده را شرط قرار داده
است و بالجمله زنان شوهردار را بر ما حرام فرموده است جز زنانی که ص: 199
در جنگهاي دینی از کافران اسیر شوند آنهم با شروط مذکوره در بالا.
و باید دانست که قصد صحیح شرعی از زناشوئی همانا اعفاف یعنی حفظ عفت و حفظ آب و نسل پاك است که هر مردي به زنی
و هر زنی به مردي مختص باشد و این است معنی احصان و نریختن آب بطور سفاح و زنا زیرا زناکار در اتصال به زن جز ریختن
آب در برابر خواهش نفس و طبیعت حیوانی اراده و قصد دیگري ندارد و عمل او عمل انسانی نیست.
3) قوله تعالی وَ مَنْ لَمْ یَسْتَطِعْ مِنْکُمْ طَوْلًا أَنْ یَنْکِحَ الْمُحْصَناتِ. )
مراد آیه تزویج اماء و کنیزان غیر میباشد زیرا به اجماع مسلمین تزویج مرد، کنیز خود را جایز نیست و همچنین در این آیه دلیلی
است بر اینکه تزویج کنیزي که از اهل کتاب باشد جایز نیست زیرا در باره آنها قید به ایمان شده است و این مذهب مالک و شافعی
است. ضمنا باید دانست که در زمان جاهلیت زنا به دو صورت عملی میشد یکی را سفاح میگفتند که زن مزد میگرفت و زنا
میداد و دیگري را مخادعه مینامیدند که هر زنی رفیقی به خصوص براي خود میگرفت و سر و سري با او داشت و زناي به طریق
دوم که در پنهانی انجام میگرفت محکوم بزنا نبود و این زن را ذات الخدن میگفتند و طرف ملامت واقع نمیشد و در این آیه
زنانی را هم که اخدان میگیرند زانیه دانسته و هر دو شق آن را زنا و حرام دانسته است و جمله:
ذلک لمن خشی العنت منکم یعنی کسیکه میترسد بزنا آلوده شود براي رفع شهوت با کنیزان ازدواج کند و این حکم در مورد
همچو کسانی است و این هم حکم ارشادي است نه مولوي الزامی و همچنین جمله:
و ان تصبروا خیر لکم هم ارشادي است که خودداري کنند تا خداوند وسائل ازدواج با حرائر را بر آنها فراهم نماید به عقد دائم یا
انقطاع یا به ملک یمین ص: 200
نزد کنیزان بروند و جمله:
و اللّه غفور رحیم نیز اشاره است به اینکه اگر قبل از ثبوت توبه کردند حد ساقط میشود یا اشاره بر این است که اگر با کنیز ازدواج
کردند و خوف عنت نبوده یا صبر و تحمل نکردند در مورد مؤاخذه قرار نمیگیرند و اللّه اعلم بالصواب.
4) قوله تعالی یُرِیدُ اللَّهُ لِیُبَیِّنَ لَکُمْ. )
خداوند متعال در این آیه و آیات بعد به چهار چیز بر این امت منت نهاده و انعام فرموده است.
1) تبین یعنی خداوند راه راست را بر آنان مبین و روشن فرموده است. )
2) هدایت یعنی آنها را پس از بیان به عیان براه راست راهنمائی نموده است. )
صفحه 111 از 275
3) توبه یعنی راه بازگشت بسوي خود را به آنها باز و به آنها توفیق داده است. )
4) تخفیف که بار آنها را سبک ساخته و مشقت براي آنها نخواسته و راه وصول و ایصال به حضرت خود را به آسانی نشان داده )
است.
بیهقی گفته که هشت آیه در سوره نساء بر این امت نازل گشته که براي این است از آنچه خورشید بر آن طلوع و غروب میکند
28 و آیات: -27 - بهتر است و آن آیات: 26
إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ ... إِنَّ اللَّهَ لا یَظْلِمُ مِثْقالَ ذَرَّةٍ ... وَ مَنْ یَعْمَلْ سُوءاً أَوْ یَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ یَسْتَغْفِرِ اللَّهَ یَجِ دِ اللَّهَ
غَفُوراً رَحِیماً
- إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَكَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ- وَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ لَمْ یُفَرِّقُوا بَیْنَ أَحَ دٍ مِنْهُمْ أُولئِکَ سَوْفَ
یُؤْتِیهِمْ أُجُورَهُمْ ....
5) مجمع در ذیل آیه وَ یُرِیدُ الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الشَّهَواتِ مینویسد: ص: 201 )
به نظر ابن زید منظور اهل باطل است زیرا آنها هستند که از شهوت و هوس خویش پیروي میکنند و به نظر مجاهد منظور آیه
زناکاران است اما به عقیده سدي مقصود یهود و نصاري میباشند و بنا به گفته برخی از مفسرین منظور آیه یهود است که میگویند
خواهر پدري در تورات حلال شمرده شده لکن مرحوم طبرسی قول اول را نزدیک به صواب دانسته است لذا معنی جمله این است
که اهل باطل میخواهند شما را از راه راست منحرف سازند زیرا راه راست به پاداش و رستگاري از کیفر نزدیکتر است و انحراف
از آن موجب هلاك و استحقاق عذاب میشود و همچنین مینویسد: علت اینکه یتوب علیکم در این آیه و در آیه قبل تکرار شده
این است اولا براي تأکید است ثانیا در آیه پیش اراده خداوند نسبت به هدایت و انابه ذکر شد و در این آیه میگوید اراده خداوند
با اراده صاحبان هوي و هوس مخالف است ثالثا در این آیه ابهام نیست زیرا مفاد آن این است که خداوند توبه را اراده میکند در
صورتی که در آن آیه متعلق اراده توبه نیست و بلکه متعلقش محذوف است.
أنوار العرفان فی تفسیر القرآن، ج 8، ص: 202
روایات .... ص : 202
1) پیغمبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم فرمودند: خداوند از رضاع حرام کرده است آنچه را که در نسب شده است و همچنین )
فرمودند: رضاع خویشی چون خویشی در نسب میآورد.
2) در المنثور از پیغمبر اکرم روایت کرده که آنحضرت فرمودند: )
وقتی مردي زنی را بحباله نکاح درآورد دیگر براي وي جایز نیست مادر او را بگیرد چه با دختر دخول کرده باشد و چه نکرده باشد
و اگر مادري را گرفت و دخول نکرده طلاق داد میتواند اگر بخواهد دخترش را بگیرد.
3) اسحاق بن عمار از امام جعفر صادق و او از پدرش علیهما السلام روایت کرده که حضرت علی علیه السلام میفرماید: ربیعهاي )
بر شما حرام است که با مادرانشان دخول کرده باشید چه در کنار شما باشند و چه نباشند فرقی ندارد و حکم مادرانشان (مبهمات)
است دخول به دخترشان کرده یا نکرده باشید پس بر خود حرام کنید و ابهام نمائید آنچه را که خدا ابهام کرده.
4) زراره از امام جعفر صادق علیه السلام روایت کرده که من از آن حضرت پرسیدم مردیکه کنیزي داشته باشد و از وي برخوردار )
میشده میتواند دختر همو را بگیرد حضرت فرمودند: نه این مورد همان است که خداوند فرموده:
وَ رَبائِبُکُمُ اللَّاتِی فِی حُجُورِکُمْ.
5) شرایط معتبره در رضاع چند چیز است: )
صفحه 112 از 275
اول باید شیر در اثر نکاح صحیح حاصل شود و اگر در اثر زنا باشد یا بخودي خود جاري گردد سبب حرمت نمیشود چنانکه در
کافی از یونس روایت ص: 203
کرده که وي گفت از امام جعفر صادق علیه السلام سؤال کردم چه میفرمائید در آن طفلی که از شیر بانوئی خورده که او بدون
ولادت جاري شده آیا مانند شیر ولادت سبب حرمت میشود یا خیر؟ فرمود حرام نمیشود.
دوم باید شیر یک شوهر باشد یعنی اگر زنی از شوهر اول طفلی را شیر دهد و بعد از متارکه و طلاق شوهري دیگر اختیار کند و
دایه طفل دیگري گردد این دو طفل بر یکدیگر حرام نمیگردند.
سوم باید آن طفل بیش از دو سال نداشته باشد و او را از شیر باز نگرفته باشند هر گاه پس از گذشتن دو سال یا باز داشتن از شیر
بود اثري ندارد و سبب حرمت آن نمیشود چنانکه در کافی از فضل روایت کرده که وي گفته حضرت امام جعفر صادق علیه
السلام فرمود شیري که سبب حرمت میشود آن است که پیش از دو سال و قبل از باز داشتن طفل از شیر باشد.
چهارم باید آن مقدار بطفل شیر بدهد که گوشت او روئیده بشود و استخوانش محکم گردد و حد اقل آن یا یک شبانه روز تمام یا
پانزده مرتبه پی در پی شیر دادن است چنانکه در تهذیب به سند خود از ابن سوقی روایت کرده که وي گفت به خدمت امام جعفر
صادق علیه السلام عرض کردم آیا براي رضاع اندازه و مقدار معینی میباشد فرمودند بلی باید یک شبانه روز یا پانزده دفعه شیر پی
در پی باشد و اگر طفلی از بانوئی ده بار شیر بخورد و از دیگري پنج مرتبه بخورد کافی نیست و سبب حرمت نمیشود.
6) تهذیب به سند خود از ابن رباب روایت کرده که وي گفته از امام جعفر صادق علیه السلام پرسیدم مقدار شیري که سبب )
حرمت میشود چه مقدار است فرمود آنقدر بخورد که گوشت طفل روئیده شود و استخوانش محکم گردد و باید هر بار آنقدر شیر
بیاشامد تا سیر شود. ص: 204
7) در کافی به سند خود از محمد بن مسلم روایت کرده که وي گفت امام محمد باقر و امام جعفر صادق علیهما السّلام در باره )
آیه:
حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهاتُکُمْ تا آخر فرمودند:
اگر زنهاي پیغمبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم با آیه وَ لا أَنْ تَنْکِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً حرام نمیشدند همانا بر حضرت امام
حسن و امام حسین علیهما السّلام بموجب این آیه حرام بودند.
8) ابن بابویه از ریان بن صلت روایت کرده که وي گفت در مجلس مأمون جمع کثیري از مردم عراق و سایر بلاد دیگر بودند و )
حضرت امام رضا علیه السلام نیز تشریف داشتند حضرت فرمودند خبر دهید مرا اگر پیغمبر اکرم حیات داشتند آیا دختر و یا دختر
دختر مرا صلاحیت داشت تزویج کند عرض کردند خیر اي فرزند رسول خدا فرمود پس معلوم شد که ما اهل بیت پیغمبر هستیم و
شما مردم از اهل پیغمبر نمیباشید و الا حرام بود بر پیغمبر اکرم دختران شما همچنانکه دختران ما حرامند بر آن حضرت زیرا ما اهل
او و شما امت آنحضرت میباشید.
9) ابن بابویه به سند خود از امام موسی بن جعفر علیه السلام روایت کرده که آن حضرت به هارون الرشید فرمودند: اگر پیغمبر )
زنده شود و دخترت را خواستگاري کند میدهی؟ عرض کرد سبحان اللّه چطور نمیدهم بلکه از این وصلت به عرب و عجم افتخار
میکنم حضرت فرمود اما آن حضرت از من دختر نمیخواهد و من هم به آن حضرت دختر نمیدهم هارون گفت چطور؟ فرمود
براي آنکه من از ذریۀ و نسل آن حضرت هستم و شما نیستید هارون گفت احسنت اي ابو الحسن موسی بن جعفر علیه السلام.
10 ) عبد اللّه بن سنان گفته من از امام جعفر صادق علیه السلام شنیدم که فرمودند: وقتی نزد کسی دو مملوك خواهر باشد و یکی )
از آنان نکاح کند و بعد ص: 205
تغییر راي بدهد بر او جایز نیست دیگري را نکاح کند مگر آنکه اولی را بفروشد یا به کسی بخشد و از ملکش خارج نماید و اگر
صفحه 113 از 275
به فرزند خودش هم به بخشد جائز است.
11 ) کافی و تفسیر عیاشی از محمد بن مسلم روایت کرده که وي گفت از حضرت ابو جعفر علیه السلام از آیه: )
وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ إِلَّا ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ.
پرسیدم فرمودند یعنی مردي به غلام خود که کنیز وي را به زنی گرفته امر میکند که از زنت جدا شو و نزدیکی مکن و سپس آن
کنیز را باز داشته تا حیض به بیند و سپس با او تماس یافته و بعد از یک حیض دیگر او را رد نموده و به شوهر اولی برگرداند.
12 ) تفسیر عیاشی از ابن مسکان از ابو بصیر از حضرت امام محمد باقر یا از امام جعفر صادق علیهما السلام روایت میکند که در )
باره آیه:
وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ إِلَّا ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ.
فرمودند آنان زنان شوهردار هستند مگر آنانکه مملوك شما باشند که اگر غلام شما با کنیز شما ازدواج کرده بود هر وقت بخواهی
میتوانی آنان را جدا کنی پرسیدم اگر با غیر غلام او ازدواج کرده بود؟ فرمود نمیتواند جدا کند مگر آنکه او را بخرد وقتی او را
خرید مالک او میشود. اگر خواسته باشد زن و شوهر را جدا میکند و اگر نخواسته باشد قبول مینماید.
13 ) ابن بابویه به سند خود از ابی حمزه روایت کرده که وي گفته از امام محمد باقر علیه السلام پرسیدم که اگر مردي با زنی )
تزویج نمود و قبل از اینکه با او نزدیکی کند او را طلاق داد آیا حلال و جایز است دختر آن زن را بنکاح درآورد فرمودند بلی زیرا
خداوند میفرماید:
فَإِنْ لَمْ تَکُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلا جُناحَ عَلَیْکُمْ. ص: 206
لکن اگر تزویج کنی دختري را بدون آنکه با او نزدیکی کنی و طلاقش دهی مادرش بر تو حلال نیست عرض کردم چرا میان آنها
فرق است مگر هر دو مساوي نیستند فرمود خیر زیرا خداوند متعال فرموده:
وَ أُمَّهاتُ نِسائِکُمْ و شرطی در این قرار نداده آنطوریکه در ربائب قرار داده است.
14 ) کافی از امام جعفر صادق علیه السلام روایت کرده که آن حضرت فرمودند سزاوار نیست آزادي کنیزي را به عقد درآورد )
زیرا این موقعی بود که خداوند فرمودند:
وَ مَنْ لَمْ یَسْتَطِعْ مِنْکُمْ طَوْلًا- طول یعنی مهریۀ، و مهریۀ زن آزاد امروز به اندازه مهریه یک کنیز است و بلکه کمتر.
15 ) از امام جعفر صادق علیه السلام روایت شده است که زن آزاد را با داشتن زن کنیز میتوان نکاح نمود ولی زن کنیز را )
نمیتوان با داشتن زن آزاد گرفت و نکاح کنیز در اینصورت باطل است و اگر هر دو را داشته باشد دو روز باید براي آزاد قرار دهد
و یک روز براي کنیز و بدون اذن صاحبانش تزویج روا نیست.
16 ) تهذیب از ابو العباس البقباق روایت کرده که از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام پرسیدم چگونه است حکم مردي که با )
کنیزي بدون اطلاع صاحبش ازدواج میکند فرمود این کار زنا است زیرا خداوند میفرماید:
فَانْکِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ.
17 ) کافی از صادقین علیهما السلام در ذیل آیه: )
فَإِذا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَیْنَ بِفاحِشَۀٍ.
روایت کرده که فرمودند بنده و کنیز هر گاه زنا کردند نصف حد بر آنها جاري میشود و در دفعه هشتم آنان را به قتل میرسانند.
أنوار العرفان فی تفسیر القرآن، ج 8، ص: 207
18 ) کافی مینویسد محمد بن قیس از امام محمد باقر علیه السلام روایت کرده که فرمود حضرت امیر علیه السلام دستور دادند در )
خصوص بنده و کنیزیکه زنا کند که حدش پنجاه تازیانه است چه مسلمان باشند و چه کافر و چه نصرانی و سنگباران و نفی بلد
صفحه 114 از 275
نمیشوند.
تجزیه و ترکیب .... ص : 207
1) قوله تعالی وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ. )
کلمه و المحصنات عطف است بر کلمه امهاتکم که در آیه قبل است و کلمه احصان که کلمه و المحصنات اسم مفعول آن میباشد
در ضمن آیات قرآن به معناي عفت و عصمت بکار برده شده است.
چنانکه در آیه 91 سوره انبیاء میفرماید:
أَحْصَنَتْ فَرْجَها.
و همچنین به معناي شوهردار بودن و آزاد بودن و اسلام نیز آمده چنانکه در آیه 24 سوره نساء میفرماید:
أَنْ یَنْکِحَ الْمُحْصَناتِ ... فَعَلَیْهِنَّ نِصْفُ ما عَلَی الْمُحْصَناتِ.
چون کلمه محصنات به معناي مختلفی بکار برده میشود لذا به دنبال آن میفرماید: من النساء تا بوسیله من بیانیه معلوم گردد که
منظور از کلمه محصنات زنان شوهردار میباشد نه معانی دیگر آن.
و نصب کلمه کتاب اللّه بنا بر مصدر بودن آن است و تقدیرش چنین است: ص: 208
کتب اللّه علیکم کتابا ولی به نظر زجاج نصب آن ممکن است به تقدیر فعل امر باشد یعنی الزموا کتاب اللّه.
کلمه محصنین حال است براي واو کلمه تبتغوا- و کلمه غیر مسافحین صفت است براي کلمه محصنین- کلمه فریضه بنا بر مصدر
بودن منصوب است و تقدیرش چنین است:
فرض اللّه ذلک فریضۀ.
2) قوله تعالی وَ مَنْ لَمْ یَسْتَطِعْ مِنْکُمْ طَوْلًا. )
کلمه منکم متعلق به محذوف و حال است براي ضمیر کلمه لم یستطع.
و کلمه طولا مفعول کلمه لم یستطع میباشد و مصدري که از کلمه ان ینکح بوجود میآید مفعول لاجله است و جمله بعضکم من
بعض و جمله ان تصبروا خیر لکم دو مبتداء و دو خبر هستند.
قوله تعالی یُرِیدُ اللَّهُ لِیُبَیِّنَ لَکُمْ.
کلمه لیبیّن بوسیله آن ناصبه که در تقدیر است منصوب میباشد و مصدري که از کلمه لیبین بوجود میآید مفعول کلمه یرید اللّه
است و تقدیر جمله چنین است:
یرید اللّه التبیین لکم مفعول کلمه یبین که مثلا هذه التکالیف بوده محذوف میباشد و کلمه ضعیفا حال است براي کلمه انسان.
أنوار العرفان فی تفسیر القرآن، ج 8، ص: